جمله «همیشه حق با مشتری است» را به قدری زیاد شنیدهاید که به نظر میرسد حقیقتی محض باشد. اما آیا واقعا اینطور است؟ در واقع، کسب وکارهایی که عملکرد خوب دارند، هر زمان که مشتری شکایتی میکند، نباید خود را مقصر محض بدانند. سه موقعیت را باید بشناسیم که در آن نه تنها حق با مشتری نیست، بلکه بهترین کار این است که بر موضع خود پافشاری کنید.
۱. وقتی روحیه کارمندتان در خطر است
شکایتهای مشتری میتواند از نحوه کار نامطلوب تا خدماتدهی ضعیف را دربربگیرد. به هر حال، احتمالا بسیاری از شکایاتی که از طرف مشتری دریافت میکنید، در مورد مسائلی هستند که کارمند شما یا آن را انجام داده یا انجام نداده است.
اگر بتوانید خود را تبدیل به بهترین خودتان کنید، در آن صورت، چه مشخصاتی خواهید داشت؟!
فهرستی تهیه کنید و همهی عوامل و خصوصیات مورد نظر را در آن بنویسید.
در عالم خیال، تصور کنید و در قالب شخصیت تازه خود فرو روید.
تجسم کنید که در قالب شخصیت جدیدتان، چگونه نفس میکشید؟!
چگونه راه میروید؟
چگونه سخن میگویید؟
چگونه فکر میکنید؟
حالت صورت و بدنتان چگونه است؟!
با هجمه رقابتی موجود در بسیاری از صنایع، تمایز و ایجاد هویتی منحصربفرد از طریق برندینگ استراتژیک اهمیت بیشتری از پیش یافته است. هرچند که ارادئه خدمات و محصولات باکیفیت یک اصل بدیهی است، اما برندسازی اثربخش میتواند موتور محرک و قلب توسعه سازمانها باشد.
برخی برندها قادرند بصورت کامل بازار هدف خود را قبضه کنند. اما چه ویژگیهایی این امر را محقق میکند؟ در ادامه یادداشت عوامل ایجادکننده برندهای اثرگذار را مرور میکنیم:
۱. رهبر
پشت هر برند موفقی، نیرویی محرک و پشتیبان، یعنی یک تیم رهبری مستعد وجود دارد. برترین برندهای بازار برخوردار از رهبر و یا تیمی از رهبران مستعد، با بینشی متعالی و استراتژیک و آینده نگر برای توسعه بازار هستند که امیدشان در دست گرفتن و تسخیر بازار هدفشان است. آنها به نحو احسن انگیزه میبخشند و میدانند چگونه همهی منابع مورد نیاز برای توسعه را در اختیار تیمشان قرار دهند و جاده صاف کن موفقیت خانواده کاری باشند.