وبلاگ شخصی فرحناز شیخ بهائی

چرا دیگر نمی خواهم دکترا بخوانم...

جمعه, ۱۵ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۰ ب.ظ

دکترا

یازدهمین روز از تابستان امسال تجربه خاص و پرباری برایم به همراه داشت.

تجربه ای منتهی به تصمیمی بزرگ در این برهه از زندگی. من هم می خواهم به پیروی از بزرگان چند خطی بنویسم که چرا دیگر نمی خواهم دکترا بخوانم.

تا پیش از این دکترا برایم آرزویی شیرین بود. فکر می کردم با گرفتن این مدرک زندگیم زیر و رو می شود. تا اینکه امسال در یکی از دانشگاه های دولتی دعوت به مصاحبه شدم. یک ماهی غرق در شادی بودم. برای مهیا کردن مدارک لازم به دانشگاه قم و اصفهان سری زدم. خیال بافی هایم مسیر چهارساله را پیمود. در ذهن خودم با هر مشکلی به نحوی کنار می آمدم. برای رسیدن به این مدرک مجبور بودم از دارایی های خوب حال حاضرم بگذرم. اما همه را با جان و دل قبول کردم. از دانشگاه و شهرش بهشتی برای خودم ساخته بودم.  

همه اینها گذشت و من به همراه خانواده راهی سفر شدم. سفر به شهری که می پنداشتم قرار است چهار سال در ان زندگی کنم. بیش از هفتصد کیلومتر طی شد تا به دانشگاه رسیدم. وارد دانشکده علوم انسانی شدم. به اتاق کارشناس رسیدم و اسمم را به عنوان نفر 57 ام ثبت کردم. ساعت ها پشت در اتاق منتظر بودم تا ببینم در آن اتاق چه اتفاقی رخ خواهد داد.

بیش از هفتاد نفر فقط برای رشته مدیریت صنعتی آمده بودند. شنیدن تجربه دیگران از سالها پشت کنکور و جلسات مکرر مصاحبه برایم جذاب بود. سختی هایی دیدم و شنیدم که برایم قابل تحمل نبود. حفظ کردن فرمول هایی که هیچ وقت در زندگی به دردم نخواهد خورد. نوشتن مقاله هایی که ارزش افزوده ای برای جامعه به همراه ندارد و درآمدی از آن نصیبم نمی شود. رتبه های تک رقمی که به دلایل نامعلوم در مصاحبه رد می شدند. محیط دانشگاهی که به همه طراوت و زیبایی اش نتوانست مرا به خود جذب کند. سختی راه و آب و هوای سخت آن شهر، همه و همه مرا از ادامه تحصیل در مقطع دکترا برای همیشه بازداشت. این مسیر چهارساله را بیشتر شبیه به اتلاف وقت و جوانی ام دیدم تا پله ترقی. همه این فکرها و تصمیمات پیش از ورود به جلسه مصاحبه از ذهنم عبور کرد و بعد از گفتگو با هیئت مصاحبه کننده، مهر تایید بر همه پندارهایم زدم. 

بیش از پیش خدا را شاکرم که هر چه زودتر فهمیدم مسیر زندگی ام در دکترا خلاصه نمی شود و این راه مرا از اینکه هستم شادتر نمی کند، چه بسا ممکن است مرا خسته و پیر کند. همیشه به درگاه حق تعالی دعا کردم، مرا در مسیری قرار ده که خیر دنیا و آخرتم در آن باشد.

 

نظرات  (۵)

۱۰۰ درصد تصمیم درستی گرفته اید من هم در ذهنم خیال بافی های دارم برای این مقطع نمی دونم اخرش خیال بافی ها چی میشه اما به قول شما هرچی قراره بشه مسیری باشه که خیر دنیا و اخرت داخلش باشه
عالی بود عزیزم....بهترین تصمیم رو گرفتی...انشاالله در کارت موفق باشی
پاسخ:
مرسی دوست عزیزم
هر راهی سختی های خودش را دارد و قطعا سختی راه و جذب نکردن دانشگاه بهانه ای برای این تصیمیم بوده! شاید دلیلش ندایی درونی برای پاسخ ب چرایی و هدف بوده؟! آیا دکترا خواندن میتواند زندگی ما و اطرافیان را بهتر کند؟ آیا راه بهتری وجود ندارد؟ آیا زمان را بهتر نمیشود استفاده کرد؟و هزار سوال دیگ. این سوالات است ک اگر پاسخ داده نشود ما را به پیدا کردن بهانه ای  برای نخواندن تشویق میکند!
دنیا دنیا خوشحالم که تونستی تصمیم بگیری، امیدوارم از انتخابت پشیمون نشی. بنظر منم در حال حاضر ۴ سال دکترا کمتر از ۴ سال تجربه کاری میتونه برامون مفید باشه و سال آینده هم مثل امسال ثبت نام نمیکنم‌. امید به خدا امیدوارم اشتباه نکرده باشیم
پاسخ:
مرسی عشقم
توکل به خدا. ان شاا... همین راهی که انتخاب کردیم بهترین و درست ترینه
۱۵ تیر ۹۷ ، ۲۳:۳۳ نرگس مهماندوست
بهترین تصمیمو گرفتی انشالله موفق باشی عزیزم
پاسخ:
ممنون عزیزم
من هم برای شما شادی، سلامتی و موفقیت آرزو دارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی