فرآیند مدل سازی
مفهوم دنیای مجازی به عنوان روشی برای تسریع فرآیند یادگیری معرفی شد. مدلسازی با همه ویژگی هایی که دارد، در متن حل مسائل جهان واقعی قرار دارد. مدل سازی به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری تکراری است و فرآیند پیوسته ای است از فرموله کردن فرضیه ها، آزمایش و بازبینی مدل های ساخت یافته و ذهنی. در مدل سازی مهم ترین افراد طراحان هستند. در سیستم های اجتماعی و تجاری، مدیران هر دو نقش را ایفا می کنند، تصمیم میگیرند و همچنین طراحند. نقش طراحی مهم ترین نقش است اما معمولا کمترین توجه به آن می شود. دنیای مجازی ابزار مهمی را برای مدیران در عملکرد و به ویژه طراحی سازمان شان فراهم می کند. در مدلسازی روی مسائل مهم متمرکز شوید.مدلسازی در انزوا انجام نمی شود. برای اثربخش بودن کار، فرآیند مدلسازی باید روی نیازهای مشتریان متمرکز باشد. فرایند مدل سازی باید هماهنگ با مهارت ها، توانایی ها و اهداف مشتریان باشد. به عنوان یک مدلساز وظیفه اخلاقی شما این است که کار خود را در نهایت دقت و امانت انجام دهید. قدم نخست در فرآیند مدل سازی این است که دریابید مسئله واقعی چیست و مشتری واقعی کیست. هیچ دستورالعمل معینی برای مدل سازی موفق وجود ندارد. مدل سازی ذاتا کاری است خلاقانه.
گام های فرآیند مدلسازی:
۱. چارچوب بندی مسئله
۲. فرموله کردن یک فرضیه پویا
۳. فرموله کردن یک مدل شبیه سازی
۴. آزمودن مدل
۵. طراحی و ارزیابی سیاست ها
مدلسازی فرآیندی است بازخوردی. هدف اولیه مرز و قلمرو مدلسازی را دیکته می کند. مدل سازی فعالیتی نیست که یکباره به جواب برسد بلکه فرآیند چرخه پیوسته ای است بین دنیای مجازی مدل و جهان واقعی عمل. مهم ترین گام در مدل سازی چارچوب بندی مسئله است. مهم ترین جزء یک مطالعه موفق مدلسازی، یک هدف شفاف است. برای اینکه یک مدل مفید باشد باید به مسئله خاصی اشاره کند. سودمندی مدل ها در این حقیقت است که آنها واقعیت را ساده می کنند و نمایشی قابل فهم از آن ایجاد می کنند. هنر مدلسازی این است که بدانیم چه چیزی را باید برش دهیم. تنها موارد ضروری برای برآوردن هدف در مدل وارد می شوند. همیشه یک مسئله را مدل کنید. هرگز سیستم را مدل نکنید.
مدل سازان ویژگی های اولیه مسئله را از طریق مباحثه با مشتریان، گردآوری داده ها، مصاحبه و مشاهده یا مشارکت مستقیم تعیین می کنند.
دو فرایند مفید ایجاد رفتارهای مرجع و تعیین صریح افق زمانی است. مدل سازان می کوشند مدل ها را به صورت پویا توصیف کنند. باید یک رفتار مرجع ایجاد کنید. افق زمانی باید به اندازه کافی در گذشته گسترده باشد. یک نقص عمده در مدل ذهنی ما این است که تصور می کنیم علت و معلول از نظر زمانی و مکانی به یکدیگر نزدیک اند. یک افق زمانی طولانی مدت پادزهری انتقادی برای دیدگاه رویداگراست. انتخاب افق زمانی بر درک شما از مسئله تاثیر چشمگیری دارد. تغییر افق زمانی می تواند در ارزیابی سیاست ها بسیار موثر باشد. خوب است که افق زمانی را چندین برابر طولانی تر از تاخیرات زمانی سیستم در نظر بگیریم. در گام بعد مدل سازان باید شروع به ایجاد یک تئوری کنند به نام فرضیه پویا که به بیان علل رفتار مشکل ساز بپردازد. یک فرضیه پویا، یک تئوری کارا در مورد چگونگی بروز مسئله است. بسیاری از اوقات هدف مدل حل یک مسئله مهم بحرانی است. در ابتدای فرآیند مدلسازی، مدل سازان باید به عنوان تسهیل کننده عمل کنند و این مدل های ذهنی را بدون انتقاد یا رد تعدادی از آنها بپذیرند.
نقش مدل سازان در فاز اولیه این است که شنوندگان متفکری باشند نه متخصص موضوع. هدف شما کمک به مشتری برای ایجاد یک توضیح درون زا برای پویایی های مسئله ساز است. پویایی شناسی سیستم در جستجوی توضیحات درون زا برای پدیده هاست. متغیرهای برون زا متغیرهایی هستند که از بیرون ناشی می شوند یعنی خارج از مرز های مدل به وجود می آیند. تعداد ورودی های برون زا باید کم باشد. یک مدل با مرزهای عریض که بازخوردهای مهم را در بر می گیرد، از جزئیات زیاد در مورد ویژگی های اجزای منفرد اهمیت بیشتری دارد.
پویایی شناسی سیستم ها شامل ابزارهای مختلفی برای کمک به شما در مشخص کردن مرز مدل و نمایش ساختار علی آن است. این ابزارها شامل نمودارهای مرز مدل، نمودارهای زیر سیستم، نمودارهای علی و نقشه های حالت-جریان است. نمودار مرز مدل قلمرو مدل را به وسیله فهرست کردن متغیرهای درون زا، متغیرهای برون زا و متغیرهایی که اصلا مدل شامل آنها نمی شود، تعیین می کند. نمودار زیر سیستم معماری کلی مدل را نشان می دهد. هر زیر سیستم اصلی با جریان پول، مواد و اطلاعات نشان داده می شود که زیر سیستم ها را به یکدیگر متصل می کند. این نمودارها، اطلاعاتی در مورد مرز و سطح یکپارچگی مدل بدست می دهند. تعریف مرز سیستم و سطح یکپارچگی، دو قدم مشکل در فرآیند مدلسازی موفق است. نمودارهای زیر سیستم خلاصه ای از سیستم اند و نباید در برگیرنده جزئیات زیادی باشند. نمودارهای زیر سیستم باید ساده تر باشند. برای انتقال ساختار سلسله مراتبی مدل های بزرگ می توان از چندین نمودار زیر سیستم استفاده کرد. نمودارهای علی ابزارهای انعطاف پذیر و مفیدی برای ترسیم ساختار بازخوردی سیستم ها هستند. نمودارهای حالت و جریان بر ساختار فیزیکی به وجود آورنده آن بازخوردها تاکید می کنند. متغیرهای حالت و جریان، انباشتگی مواد، پول و اطلاعات را در طول سیستم ردیابی می کند. متغیرهای حالت وضعیت سیستم را مشخص می کنند. تصمیم ها با تغییر متغیرهای حالت و بستن حلقه های بازخوردی سیستم، نرخ متغیرهای جریان را تغییر می دهند.
وقتی فرضیه پویای اولیه، مرز مدل و مدل ذهنی را ایجاد کرد، باید آنها را آزمایش کنید. این آزمایش ها باید در دنیای مجازی انجام شود. در حقیقت فرموله کردن یک مدل ذهنی بینش های مهمی ایجاد می کند. پویایی شناسی سیستم ها شامل حوزه وسیعی از آزمایش هایی است که فرد می تواند در جریان مرحله فرموله کردن، برای شناخت کاستی های فرموله بندی پیشنهاد و بهبود درک سیستم انجام دهد. آزمودن از همان موقع که اولین معادله را می نویسید آغاز می شود. مدل ها باید در شرایط حدی آزمون شوند. ساختار بازخوردی یک سیستم معرف پویایی آن است مدل ها باید آشکارا روی یک هدف تمرکز کنند. مهم ترین قدم در فرایند مدلسازی، کارکردن با مشتری است.
هدف مدل سازی کمک به مشتری ها برای حل مسائل آنان است
برگرفته از فصل سوم کتاب پویایی شناسی کسب و کار نوشته جان د. استرمن