اجرا را در درون استراتژی جای دهید

شرکت تمامی افرادی است که در آن از بالا تا خطوط عملیاتی فعالیت می کنند و شرکت فقط هنگامی است که تمام اعضای سازمان حول یک استراتژی هم راستا باشند و آن را پشتیبانی کنند. شرکت در قالب یک مجری بزرگ و منسجم شکل می گیرد. غلبه بر موانع سازمانی برای اجرای استراتژی، یکی از گام های مهم برای رسیدن به این هدف است. شرکت باید به اساسی ترین مبنای اقدام متوسل شود: نگرش ها و رفتارهای کارکنان تا اعماق مراتب سازمانی. استراتژی باید فراتر از اجرای اجباری باشد و به همکاری داوطلبانه در اجرای استراتژی برسد. هنگامی که استراتژی اقیانوس آبی در نظر باشد، این چالش بزرگتر نیز می شود. ششمین اصل استراتژی اقیانوس آبی بیان می کند: برای ایجاد اطمینان در کارکنان سازمان و در عمق مراتب سازمانی و برای الهام بخشیدن به آنها برای همکاری داوطلبانه، سازمان ها باید مراحل اجرای استراتژی را از همان ابتدا در استراتژی بگنجانند.

با این اصل، شرکت ها می توانند ریسک مدیریت را در حوزه های عدم اعتماد، عدم همکاری و حتی خرابکاری کمینه سازند. فرآیند منصفانه جزو تغییرهای کلیدی جداساز حرکت های استراتژیک اقیانوس آبی موفق از حرکت های شکست خورده است. مردم به همان اندازه که به محصول و خروجی نهایی اهمیت می دهند، به عدالت در فرآیندی که با این محصول یا خروجی ایجاد می شود نیز اهمیت می دهند. رضایت مردم از خروجی، هنگامی که عدالت روایی تجربه شود و به کار گرفته شود، رشد می کند. فرآیند منصفانه یا عادلانه بیان مدیریتی ما از همان نظریه عدالت روالی است. فرآیند منصفانه به وسیله ایجاد تعهد به هدفی مشترک، آن هم به صورت مستقیم و آشکار از آغاز کار، اجرا را در درون استراتژی جای می دهد. همکاری داوطلبانه گامی فراتر از کلمه وظیفه است، که در ان تک تک افراد بالاترین توانمندی خود را برای اجرای استراتژی بدست امده به کار می گیرند. سه اصل فرآیند منصفانه عبارتند از: التزام، توضیح و تبیین، شفافیت انتظارات.

التزام به معنی درگیر کردن تک تک افراد در تصمیم گیری های استراتژیکی است که روی آنها تاثیر می گذارد. تبیین و توضیح یعنی هر کسی که در این فرآیند درگیر می شود یا از آن تاثیر می پذیرد، باید درک کند که چرا تصمیم های استراتژیک نهایی به صورتی که هستند، در امده اند. شفافیت انتظارات مستلزم آن است که پس از تثبیت استراتژی، مدیران به وضوح قواعد بازی جدید را بیان کنند.

تخطی از اصول فرآیند عادلانه، اعتماد کارکنان به تحول استراتژیک و به مجموعه مدیریت را سست کرد. مدیران باید ارزش کلی و فراگیر شناسایی ذهنی و احساسی را، به آن صورت که در فرآیند عادلانه ایجاد می شود و انتقال داده می شود، در نظر داشته باشند. هنگامی که افراد احساس کنند ارزش فکری آنها شناخته می شود، تمایل پیدا می کنند که دانش خود را به مشارکت بگذارند. به صورت مشابه، هنگامی که از نظر احساسی شناسایی و تایید می شوند، خود را به صورتی احساسی وابسته به استراتژی می بینند و آماده اند هرآنچه را دارند به کار گیرند.

 

خلاصه فصل هشتم کتاب استراتژی اقیانوس ابی