چند سال پیش به همراه خانواده ام در فرانسه مشغول رانندگی بودم، مجذوب صدها گاوی شدیم که در مرتع زیبایی در کنار جاده می چریدند. از پشت شیشه اتومبیل، به این منظره چشم دوختیم و از این همه زیبایی لذت می بردیم.
پس از بیست دقیقه، همه چیز رنگ باخت. گاو های جدید به طور کامل شبیه به گاوهای قبلی بودند و چیزی که تا پیش از این سرگرم کننده بود، دیگر عادی شده بود. بدتر از عادی، کسالت آور شده بود.
گاوها پس از مدتی که آن ها را می بینید، خسته کننده می شوند. ممکن است گاو های بسیار خوب و جذابی باشند، گاو هایی خوش اخلاق یا سالم تر، اما باز کسالت آورند. ولی یک گاو بنفش می تواند جالب باشد.
آنچه خواندیم نوشته ست گادین نویسنده کتاب گاو بنفش بود. او می گوید باید "گاو بنفش" داشته باشیم تا بتوانیم توجه دیگران را به خودمان و محصولمان جلب کنیم. به زبان دیگر چیز «چشم گیر» چیزی است که ارزش دارد در مورد آن حرف زده شود، شایسته توجه است، چیزی است استثنایی، جدید و جالب. کالاهای متعارف (همانند گاوهای قهوه ای) کسالت آورند و به چشم نمی آیند.
جذبه مدیریتی داشتن فراتر از محبوبیت و قدرت پیدا کردن در بین دیگران است. یکی از مهمترین فوایدش اینست که در کاهش استرس به مدیر کمک میکند. مدیرانی که جذبهی مدیریتی دارند و بر لحظه تمرکز میکنند، بهتر میتوانند به روشهای مختلف با انواع چالشها روبهرو شوند. سه عامل "جذبه مدیریتی" را بوجود میآورد:
۱. متانت: چطور رفتار میکنید؟
۲. ظاهر: چطور به نظر میرسید؟
۳. ارتباط: چطور صحبت میکنید؟
هیولت میگوید: طرز رفتار شما نشان دهنده اعتمادبنفس و تواناییتان برای منتقل کردن افکار و ایدههایتان است. او میگوید: اینروزها ما برای رهبرانی ارزش قائلیم که آرام و با اعتمادبنفس هستند، نه آنهایی که از سختگیری برای پیدا کردن دنبالهرو استفاده میکنند.
ملانصرالدین از کدخداى ده ﻳﮏ ﺍﻻﻍ به قیمت ۱۵درهم خرید و قرار شد کدخدا الاغ را فردا به او تحویل دهد.
ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ کدخدا ﺳﺮﺍﻍ ملانصرالدین ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
"ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ملا, ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ!":
ملانصرالدین ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
"ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ."
وابستگی به مسیر یعنی الگویی رفتاری که در آن اتفاقات کوچک و تصادفی در پیشینه سیستم وضعیت پایانی آن را مشخص می کند. وابستگی به مسیر در سیستم هایی رخ میدهد که پویایی شان تحت غلبه فرآیندهایی با بازخورد مثبت است. وابستگی به مسیر الگوی رفتاری است که تعادل نهایی در آن به شرایط اولیه و ضربه های تصادفی وابسته است که سیستم در زمان رشد خود با آنها مواجه می شود. در یک سیستم وابسته به مسیر، اتفاقاتی کوچک و غیرقابل پیش بینی که در پیشینه دور آن سیستم اتفاق افتاده اند می توانند به طور قطعی سرنوشت نهایی آن را تعیین کنند. حالت پایانی احتمالی یک سیستم وابسته به مسیر به نقطه شروع و به اختلالات کوچک و غیرقابل پیش بینی پیشینه دور آن وابسته است. حتی هنگامی که همه مسیرها در ابتدا جذابیت یکسانی داشته باشند، این تقارن به وسیله اغتشاشات میکروسکوپی و اختلالات بیرونی شکسته خواهد شد. سپس فرآیندهای بازخوردی مثبت این تفاوت های کوچک اولیه را تقویت می کنند تا جایی که به ایجاد تاثیرات مهم در مقیاس ماکروسکوپی بینجامد. وقتی یک طرح یا استاندارد عمده به وجود می آید، هزینه های تغییر بسیار بالا می رود، بنابراین تعادل خود را تحمیل کرده و سیستم قفل شده است.
متن زیر خلاصه ای از توصیه نامه یک مدیر آلمانی پس از چندین سال کار در صنایع مختلف ایران است
۱. به کارشناسان ونخبگان سیستم خود هیچگاه فشار وارد نکنید آنها می توانند کاری کنند که سیستم شما دچار بیماری هموفیلی شود و با کوچکترین زخمی خونریزی مداوم نماید .
۲. وجهه ی طلبکارانه داشتن و ندیدن نقاط مثبت کارکنان یک ضعف اساسی است که نوآوری و خلاقیت را می میراند.
۳. از ترس اینکه پرسنلتان جایگاه شما را بگیرند اقدام به استخدام افراد ضعیف و غیر حرفه ای ننمایید قطعا کارکردن با حرفه ای ها مشکلات خاصی دارد ولی به پیشرفت سیستم و پیشرفت شما کمک می کند.
۴. به جای ایجاد تفرقه بین کارکنان و ایجاد سیستم های جاسوسی به فکر ایجاد اتحاد ونظم بین کارکنان باشید.
۵. در موردی مسایلی که نمی دانید تظاهر به دانایی نکنید .گاهی با پرسیدن یک سوال مناسب می توانید میزان هوش وسطح فکرتان را به دیگران اثبات کنید.
در اینجا کار جالبی را پیشنهاد میکنم که خالی از تفریح نیست . در دو روز آینده تا حد امکان به گفتوگوهایی که بین افراد صورت میگیرد گوش کنید . دو چیز را در نظر داشته باشید:
کدام یک بیشتر حرف میزند و کدام یک موفقتر است!
از صدها تجربه کوچک و بزرگ آموختهام که افراد پرحرف به ندرت آدمهای موفقی هستند .
همهی افراد موفق تقریبا بدون استثنا،هنر "شنیدن" را بیشتر دانسته و به کار میبندند .
به عبارت دیگر ، طرف مقابل را ترغیب میکنند به اینکه دربارهی خودش،دیدگاههایش،موفقیتهایش ، شغلش و مشکلاتش حرف بزند .
چند نکته کاربردی برای مدیران
فراموش نکنید بزرگترین آتشسوزی جهان را در ابتدا میتوان با یک فنجان آب خاموش کرد (درایت، مدیریت بحران)؛
توان یک زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است (مشارکت)؛
مداد هر رئیس باید پاککن داشته باشد (گذشت)؛
به خاطر داشته باشید کشتیها در لنگرگاهها امنیت بیشتری دارند اما هیچگاه برای چنین هدفی ساخته نشدهاند. (تلاش در رفع موانع)؛
آیت الله مجتهدی تهرانی:
وضو میگیری، اما در همین حال اسراف میکنی
نماز میخوانی اما با برادرت قطع رابطه میکنی
روزه میگیری اما غیبت هم میکنی
صدقه میدهی اما منت میگذاری
بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می کنی
دست نگه دار بابا جان!
ثوابهایت را در کیسهٔ سوراخ نریز.....
چه تعبیرزیبایی...
نتیجه آمیختگى جهل با وضعیتهاى متفاوت در زندگى بشر:
1- جهل + فقر = جُرم
2- جهل + ثروت = فساد
3- جهل + آزادی = هرج و مرج
4- جهل + قدرت = استبداد
5- جهل + دین = تروریسم
حال به جای جهل، #علم بگذار
بنگر علم با وضعیتهاى متفاوت زندگى چه میکند؛
1- علم + فقر = قناعت
2- علم + ثروت = نوآوری
3- علم + آزادی = خوشبختی
4- علم + قدرت = عدالت
5- علم + دین = استقامت
این یک قانون است.
بخش دوم
انتشار بسیاری از محصولات جدید دقیقا مسیر منحنی لجستیک را دنبال می کند. مدل لجستیک برای تشریح و پیش بینی میزان انتشار نوآوری ها، رشد جمعیت ها و بسیاری از این قبیل پدیده ها در سطح گسترده کاربرد دارد. مدل لجستیک برای گستره وسیعی از فرآیندهای رشد به خوبی مطابقت دارد اما شما مجاز نیستید که از هر مدلی برای بدست آوردن منحنی برازش پیش بینی های جعبه سیاه استفاده کنید. مدل لجستیک غالبا به این دلیل تقریب مناسبی است که شامل دو فرآیند بازخوردی اساسی در هر فرآیند رشد می شود. یکی حلقه بازخوردی مثبت که رشد فزاینده ابتدای فرآیند رشد را ایجاد می کند و دیگری حلقه بازخوردی منفی که با نزدیک شدن منحنی به ظرفیت تحمل آن سبب کاهش سرعت رشد می شود. هر سیستمی که با بازخورد مثبت رشد می کند باید شامل این دو نوع حلقه باشد که به طور غیرخطی با یکدیگر ارتباط دارند. هر مدل رشد باید با یک ضریب نرخ رشد که در نهایت با نزدیک شدن منحنی به ظرفیت تحمل آن تا رسیدن به صفر کاهش می یابد مشخص شود.